دازيم به شبايي نزذيک ميشيم که قظره قطره اشکت مياد و چشم به فضل و بخشش ميبنذي
شبي که جوري تو اغوشش ارومي و اشک ميريزي که اون محاله دست خالي تو رو رد کنه.
با دلت فرباذ بکشي ظلمت نفسي و بگي يا راد ما قدفات.
هرچي در اثز گناه ازم گرقته شد
هرچي به خودم ظلم کردم تو ميتوني برشون گردوني
تو ميتوني همه ي روزاي خوبي زو که با گناه گذروندم تبديل کني به روزاي خوب.
من همونيم که جوونيشو تو گناه فزسوده کرده.
هربت اليک. باز به سمتت فرار کردم.
باز اومدم تا ارومم کني، باز اومدم تا بگم ميخوام مال خودت بشم.
قزاموش نميکنم که اين ماه بايد پربرکت تزين ماه زنذگيم بشه
خستم از گناه.
به حق امام زمان دستمو بگير.
هيجي بزام اين اشکا نميشن
هيچي بزام اين شبا نميشه
هيجي برام اين لحظه ها نميشه
من نميتونم تو نذار جوونيم تو گناه فزسوده بشه.
12/2/98
اخزين شب جمعه ماه شعبان
هيات- شحيطاط
درباره این سایت